خدیجه زمانیان/
نویسنده کتاب «زنآقا» نقش سینما را در ورود به زندگی طلبهها از نقش ادبیات پررنگتر میداند. زهرا کاردانی معتقد است: «اتفاقاً در سینما غیرطلبهها به سراغ این سوژه رفتهاند و با این موضوع فیلم ساختهاند، اما زندگی طلبهها در ادبیات داستانی با مصادیق بسیار کم منعکس شده و فقط طلبههایی که دستی هم بر قلم داشتهاند اقدام به نوشتن داستان کردهاند و خارج از این قشر، نویسندهای با این موضوع داستانی ننوشته است. اگر بخواهیم نمونهای از این داستانها را نام ببریم به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد».
کتاب «قصه سعید و مریم» و مجموعه داستان «نوزده» نوشته آرش سالاری، کتابهای «کمیک استریپهای شهاب» و «به نام یونس» نوشته علی آرمین، «برکت» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه و کتاب «وقت معلوم» نوشته مهدی کفاش، عنوان چند اثر داستانی است که با موضوع طلبهها نوشته شده است. کاردانی با ذکر این عناوین، تعداد این آثار را در قیاس با موضوعاتی که در بازار کتاب وجود دارد، اندک میداند و میافزاید: «در حال حاضر رمانهای موجود در بازار که شخصیت اول آنها طلبه باشد، همینها در ذهن من است. البته در حوزه روایت که کتاب خودم «زنآقا» و کتاب «سی و ده» نوشته سید احمد بطحایی قابل ذکر است».
زندگی اقشار مختلف در ادبیات مطرح شود
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که چقدر لازم است ادبیات داستانی به موضوع طلبهها و زندگی آنها از زوایای مختلف بپردازد و آثار داستانی براساس زندگی این قشر خلق شود، میگوید: «نهتنها طلاب که زندگی اقشار مختلف جامعه باید در ادبیات منعکس شود. اگر بخواهیم در جامعه با هم تعامل داشته باشیم، نیاز به اطلاعات از هم داریم. قاعده این است، وقتی چیزی را که نمیشناسیم و تعریف درستی از آن نداریم، اطلاعات اشتباهی نسبت به آن تولید میکنیم یا آن اطلاعات اشتباه را مطرح میکنیم به این مسئله سوءتفاهم میگویند. اتفاقی که این روزها در جامعه ما خیلی زیاد مطرح میشود. سوءتفاهم موجب شکاف بین اقشار جامعه میشود. افرادی که از این سوءتفاهمها متضرر میشوند، قشر خاصی نیستند، دودش به چشم همه مردم جامعه میرود، چون کمکم زندگی را برای همه مردم جامعه سخت میکند. بنابراین اولین راه این است که از مردم بخواهیم خودشان را روایت کنند و در مورد خودشان بنویسند و بعد ما سراغ آنها برویم و خودمان تلاش کنیم آنها را بشناسیم تا به پرسشهای ذهنیمان پاسخ دهیم. قشر طلبه هم جزیی از جامعهاند که نیاز به روایت شدن و روایت کردن دارند تا فضای جامعه فضای یک دستتری شود، ضمن اینکه همانطور که گفتم این موضوع مورد علاقه مردم هم هست».
نویسنده «زنآقا» در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر است طلبهها خودشان را روایت کنند یا سایر نویسندگان به زندگی این قشر بپردازند، میگوید: «این مسئلهای است که در مورد داستان دفاعمقدس هم مطرح میشود که آیا باید حاضران در جنگ از جنگ بنویسند یا سایرین هم میتوانند حرفهای خودشان را بزنند. پاسخ هم مشخص است هر کسی میتواند روایت خودش را درباره موضوعی داشته باشد. مثل روایتی که احمد محمود در «زمینسوخته» از جنگ دارد. با آنکه در این کتاب مخاطب به نگاه مثبتی نمیرسد، اما چنان با قلم قوی نوشته شده و صحنهپردازیها دقیق است که وقتی آن را میخوانیم به راوی حق میدهیم، چون همه قرار نیست یک نوع نگاه به یک موضوع داشته باشند. در حوزه طلاب هم قرار نیست همیشه خودشان، خودشان را روایت کنند که اگر اینطور باشد از واقعیت دور میشویم. همه آدمها حق دارند آنچه میبینند را روایت کنند. نکته مهم این است که نگاه متعهدانه، بدونغرض، واقعی و بدون سیاهنمایی داشته باشیم».
نظر شما